پنج‌شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۵۷؛ امام خمینی بالاخره بعد از ۱۵ سال تبعید در ساعت ۹:۲۷ صبح با یک فروند جمبوجت هواپیمایی فرانسه با حدود ۲۰۰ همراه به ایران بازگشتند. تلویزیون ایران با پخش سرود “ای ایران” و زیرنویس “گرامی باد بهار آزادی ایران” دقایقی از مراسم ورود امام خمینی را به صورت زنده پخش کرد.

امام پس از پیاده شدن از هواپیما با به سالن فرودگاه که مستقبلین در آن حضور داشتند منتقل شدند و در سخنانی اظهار کردند: «من از عواطف طبقات مختلف مردم تشکر می‌کنم و بار ملت ایران به دوش من بار گرانی است که نمی‌توانم جبران کنم…». برخلاف برخی پیش‌بینی‌ها که گفته می‌شد قرار است امام در دانشگاه تهران سخنرانی کنند، به علت ازدحام جمعیت در مرکز شهر به بهشت زهرا رفته و در حضور جمعیت میلیونی حاضر در قطعه شهدای انقلاب به ایراد سخنرانی پرداختند. بسیاری از مردم مسیر فرودگاه مهرآباد تا دانشگاه تهران را پوشانده و با گل و شعارهای خود انتظار امام را می‌کشیدند. مردم شب را در میدان آزادی و مسیر استقبال از امام خوابیده و از صبح زود به سمت بهشت زهرا رفته بودند. بنابر گزارش رسانه‌های خارجی و خبرنگاران داخلی، جمعیت استقبال‌کننده از رهبر کبیر انقلاب اسلامی بین چهار تا پنج میلیون نفر تخمین زده شده است.

مردم در بهشت زهرا شعار می‌دادند “به خانه شهیدان خوش آمدی ای امام” و سرود “برخیزید، برخیزید ای شهیدان راه خدا ای کرده بهر احیا حق جان فدا” از بلندگوها پخش می‌شد.

امام در این سخنرانی تاریخی در قطعه ۱۷ بهشت زهرا یادآور شدند: «ملت در ۱۰۰ سال پیش از این، ۱۵۰ سال پیش از این ملتی بوده، یک سرنوشتی داشته است و اختیاری داشته ولی او اختیار ما را نداشته است که سلطانی را بر ما مسلط کند. ما فرض می‌کنیم که این سلطنت پهلوی، اول که تأسیس شد به اختیار مردم بود و مجلس مؤسسان را هم به اختیار مردم تأسیس کردند، این اسباب این می‌شود که _بر فرض اینکه این امر باطل صحیح باشد_ فقط رضاخان، سلطان باشد آن هم بر آن اشخاصی که در آن زمان بودند. و اما محمدرضا سلطان باشد بر این جمعیتی که الآن بیشترشان _بلکه الاّ بعضِ کم، بعض قلیلی از آنها_ ادراک آن وقت را نکرده‌اند، چه حقی داشتند ملت در آن زمان سرنوشت ما را در این زمان معین کنند؟ بنابراین سلطنت محمدرضا اولاً که چون سلطنت پدرش خلاف قانون بود و با زور و با سرنیزه تأسیس شده بود، مجلس غیرقانونی است، پس سلطنت محمدرضا هم غیرقانونی است. و اگر سلطنت رضاشاه فرض بکنیم که قانونی بوده، چه حقی آنها داشتند که برای ما سرنوشت معین کند؟ هر کسی سرنوشتش با خودش است. مگر پدرهای ما ولیّ ما هستند؟ مگر آن اشخاصی که در ۱۰۰ سال پیش از این، ۸۰ سال پیش از این بودند، می‌توانند سرنوشت ملتی را که بعدها وجود پیدا می‌کنند آنها تعیین بکنند؟ این هم یک دلیل که سلطنت محمدرضا سلطنت قانونی نیست.»

ایشان در بخشی دیگر با غیرقانونی خواندن دولت بختیار تصریح کردند: «من دولت تعیین می‌کنم! من تو دهن این دولت می‌زنم! من دولت تعیین می‌کنم! من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می‌کنم! من به واسطه اینکه ملت مرا قبول دارد دولت تعیین می‌کنم. این آقا که خودش هم خودش را قبول ندارد! رفقایش هم قبولش ندارند، ملت هم قبولش ندارد، ارتش هم قبولش ندارد؛ فقط آمریکا از این پشتیبانی کرده و فرستاده، به ارتش دستور داده که از این پشتیبانی بکنید؛ انگلیس هم از این پشتیبانی کرده و گفته است که باید از این پشتیبانی بکنید. یک نفر آدمی که نه ملت قبولش دارد، نه هیچ یک از طبقات ملت از هر جا بگویید قبولش ندارند، بله چند تا از اشرار را دارند که می‌آورند توی خیابان‌ها! از خودشان هست این اشرار، فریاد هم می‌کنند، از این حرف‌ها هم می‌زنند. لکن ملت این است، این ملت است.»

امام خمینی هم پس از سخنرانی در بهشت زهرا برای عیادت از مجروحان حوادث اخیر با یک فروند هلیکوپتر به بیمارستان هزارتختخوابی رفتند اما به علت ازدحام بیش از حد جمعیت برای دیدار ایشان، موفق به ملاقات بیماران نشده و با یک دستگاه اتومبیل به محل اقامتشان که کمیته انقلاب در نظر گرفته بود، منتقل شدند. امام حوالی ساعت ۱۲ شب به همراه آیت‌الله مرتضی مطهری برای استراحت به مدرسه علوی رفتند و نیروهای گروه “صف” مسئولیت حفاظت از محل اقامت رهبر انقلاب را بر عهده گرفتند.